کد مطلب:102434 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:365

ثقل اکبر یا قرآن











«ثم اختار سبحانه لمحمد، صلی الله علیه و آله و سلم، لقاءه و رضی له ما عنده و اكرمه عن دار الدنیا و رغب به عن مقام البلوی، فقبضه الیه كریما، صلی الله علیه و آله و خلف فیكم ما خلفت الانبیاء فی اممها، اذ لم یتركوهم هملا، بغیر طریق واضح و لا علم قائم:

كتاب ربكم فیكم، مبینا حلاله و حرامه و فرائضه و فضائله و ناسخه و منسوخه و رخصه و عزائمه و خاصه و عامه و عبره و امثاله و مرسله و محدوده و محكمه و متشابهه، مفسرا مجمله و مبینا غوامضه، بین ماخوذ میثاق علمه و موسع علی العباد فی جهله و بین مثبت فی الكتاب فرضه و معلوم فی السنه نسخه و واجب فی السنه اخذه و مرخص فی الكتاب تركه و بین واجب بوقته و زائل فی

[صفحه 206]

مستقبله و مباین بین محارمه، من كبیر اوعد علیه نیرانه، او صغیر ارصدله غفرانه و بین مقبول فی ادناه موسع فی اقصاه.»[1].

پس (از آنكه رسول اكرم وظیفه ی رسالت و نبوت را بطور كامل انجام داد) خدای سبحان دیدار خود را برای محمد (ص) برگزید و نعمتهای موجود در پیشگاه خویش را بهره ی پسندیده ی او گردانید و با فراخواندنش او را از بودن در كنار آزمونهای پر آشوب و گرفتاریها برگرفته در جایگاهی ارجمندتر گذاشت و با ارج بسیار آن بزرگوار را به بارگاه پروردگاری خود برد.

پیامبر گرامی نیز پس از خود چیزی را در میان شما گذاشت كه

[صفحه 207]

پیامبران گذشته در میان امتهای خود گذاشتند، زیرا هیچ پیامبری با رخت بربستن از مجرای طبیعت هرگز امت خود را، بدون اینكه راهی روشن در پیش پایشان گذارند و پرچمی برافراشته فرارویشان به اهتزاز درآورند، به حال خود رها نكرده اند:

(آن راه روشن و پرچم برافراشته ای كه پیامبر در میان شما گذاشت) كتاب پروردگارتان است، پیامبر خدا روشنگر اموری است كه پروردگار در این كتاب روا یا ناروا دانسته، انجام آن را واجب و بایسته یا بهتر و شایسته، نسخ كننده و زداینده یا نسخ شده و زدوده، مجاز برای انجام دادن و ندادن یا واجب و حتمی در عمل كردن، فرمانی ویژه یا دستوری فراگیر قرار داده است و نیز تبیین كننده ی پیشامدها و قوانین تاریخی آموزنده و ضرب المثلهای روشنگر، احكام مطلق و رها و احكام مقید و وابسته و محكم و متشابه در آن است و همچنین آشكار سازنده ی موضوعات مجمل و كلی و روشن كننده ی مطالب مبهم و پیچیده ی آن می باشد.

برای دانستن برخی از حقایق قرآن پیمان گرفته شده است و ندانستن برخی دیگر از اسرار و حقایق آن برای بندگان خدا آزاد گذاشته شده است، وجوب برخی از احكام در كتاب ثبت شده است و نسخ آن در سنت روشن است و دسته ای دیگر از امور در سنت واجب گردیده است و دست برداشتن از انجام آنها در كتاب الهی به اختیار گذاشته شده است و تقسیم دیگر واجب بودن برخی از احكام است در وقت خود و برداشته شدن این وجوب است پس از گذشتن از وقت خود. تقسیم بندی دیگر كتاب خدا جداسازی حرامها است از یكدیگر كه خداوند در برابر گناه كبیره تهدید به عذاب در آتش كرده است و در برابر گناه های

[صفحه 208]

كوچك آمرزش خود را پشتوانه ی بازگشت از آن قرار داده است و انجام كمترین عمل شایسته ای كه برای انسانها امكانپذیر باشد مورد پذیرش پروردگار است و برای انجام بیشترین اندازه از همان عمل راهی گشوده در پیش پای بشر گذاشته است.

امیرالمومنین در موارد چندی دیگر، از جمله در خطبه ها و كلمات 198-183-176-167-158-156-147-133-125-110-87 -86-18 و در نامه ها و وصیتنامه های 77 -69 -47 و حكمت های 228 و 313 درباره ی قرآن و معرفی آن سخن گفته اند،[2].

و دو قطعه ی دیگر از آنها در ذیل نقل می شود:

«فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق، حجه الله علی خلقه، اخذ علیه میثاقهم وارتهن علیهم انفسهم. اتم نوره و اكمل به دینه و قبض نبیه، صلی الله علیه و آله و قد فرغ الی الخلق من احكام الهدی به، فعظموا منه سبحانه ما عظم من نفسه.»[3].

پس قرآن فرماندهنده ای باز دارنده است و خاموشی گویا. حجت خدا است بر آفریدگانش، با ایشان بر پایه ی قرآن پیمان بست و وجودشان را در این پیمان به گروگان گرفت. نور خود را به اتمام رسانید و دین خویش را بوسیله ی قرآن كامل كرد، در هنگامی پیامبرش (ص) را به نزد خود فراخواند كه در رسانیدن احكام هدایت به خلق خدا بوسیله ی قرآن فراغت یافته بود، پس خدای را از طریق (عمل به آموزشهای) قرآن

[صفحه 209]

بزرگ دارید آنچنان كه از وجود خود خویش را بزرگ داشته است.

و در جای دیگری از نهج البلاغه سخن زیر از امیرالمومنین درباره ی قرآن نقل شده است:

«ثم انزل علیه الكتاب نورا لا تطفا مصابیحه و سراجا لا یخبو توقده و بحرا لا یدرك قعره و منهاجا لا یضل نهجه و شعاعا لا یظلم ضووه و فرقانا لا یخمد برهانه و تبیانا لا تهدم اركانه و شفاء لا تخشی اسقامه و عزا لا تهزم انصاره و حقا لا تخذل اعوانه.»

آنگاه خدای سبحان كتاب را چون نوری بر پیامبر فرستاد كه

[صفحه 210]

چراغدانهایش به خاموشی نمی گراید و چراغی است كه فروزش آن فرو نمی نشیند و دریایی كه ژرفای آن دریافت نمی شود و راه روشنی است كه پیمودن راهش گم شدن ندارد و پرتویست كه درخشندگیش به تاریكی نمی گراید و معیار راستینی برای جداسازی حق از باطل است كه راهنماییش دچار تیرگی نمی شود و میزان روشنگری كه پایه هایش ویران نشود و درمان شفابخشی است كه با وجود آن ترسی از آسیب بیماریها نمی رود و قدرت یاریبخشی است كه بیم شكست طرفدارانش وجود ندارد و حقیست كه یاورانش فروگذاشته نمی شوند.

«فهو معدن الایمان و بحبوحته و ینابیع العلم و بحوره و ریاض العدل و غدرانه و اثا فی الاسلام و بنیانه و اودیه الحق و غیطانه و بحر لا ینزفه المستنزفون و عیون لا ینضبها الماتحون و مناهل لا یغیضها الواردون و منازل لا یضل نهجها المسافرون و اعلام لا یعمی عنها السائرون و اكام لا یجوز عنها القاصدون.»[4].

[صفحه 211]

قرآن كان ایمان و مركز آن است، سرچشمه ها و دریاهای دانش است و آبگیرها و بركه های دادگری است و شالوده ها و ساختمان اسلام است و دره ها و دشتهای پهناور حق است، دریایی است كه به كف آب بردارندگان نمی توانند آن را به پایان رسانید و چشمه سارهایی كه كشندگان آب را یارای خوشانیدن آنها نیست و آبشخورهایی كه وارد شوندگان در آن آبش را خشكانیدن نتوان و منزلهایی كه راهیان از مسیر روشنش گم نمی شوند و پرچمهای برافراشته ای كه راهپیمایان با رفتن به سوی آنها در راه خود سرگردان نمی گردند و تپه های مرتفعی است كه آهنگ كنندگان از آنها در نمی گذرند.

«جعله الله ریا لعطش العلماء و ربیعا لقلوب الفقهاء و محاج لطرق الصلحاء و دواء لیس بعده داء و نورا لیس معه ظلمه و حبلا وثیقا عروته و معقلا منیعا ذروته و عزا لمن تولاه و سلما لمن دخله و هدی لمن ائتم به و عذرا لمن انتحله و برهانا لمن تكلم به و شاهدا لمن خاصم به و فلجا لمن حاج به و حاملا لمن حمله و مطیه لمن اعمله و آیه لمن توسم و جنه لمن استلام و علما لمن وعی و حدیثا

[صفحه 212]

لمن روی و حكما لمن قضی.»[5].

خدا قرآن را آب گوارایی برای تشنگی دانشمندان قرار داده است و بهار خرمی برای دلهای ژرف اندیشان و نشانه های روشنی برای راههای صالحان. داروییست كه پس از استفاده از آن دردی نمی ماند و نوریست كه با وجود آن هیچ گونه تیرگی نمی پاید و ریسمانیست كه دستگیره ی بس استواری دارد و باروییست كه چكادی بس استوار و نگهدارنده دارد، قدرتی شكست ناپذیر است برای كسی كه

[صفحه 213]

خواستار آن باشد و جایگاه آسودگی و امنیت برای آن كس كه درونش درآید و هدایتی برای پیروانی كه آن را پیشوای خود دانند و عذر از برای كسی كه خود را بدان نسبت دهد و دلیلی روشن برای آن كه بدان سخن گوید و گواهی برای كسی كه بوسیله ی آن دادخواهی كند و پیروزی آن كه بوسیله ی آن احتجاج ورزد و وسیله ی نجات كسی كه فرمانهایش را بر دوش گیرد، بر عهده گیرنده و وسیله ی رستگاری كسی كه به آموزشهایش عمل كند و نشانه ای روشن برای آنكو با هشیاری از آن نشانه جوید و سپری نگهدارنده برای آن كه قرآن را در برگیرد و دانشی جاویدان برای كسی كه دریابد و در گوش جای دهد و حدیثی برای كسی كه بخواهد روایت كند و بهترین وسیله ی قضاوت برای آن كس كه بخواهد به داد دهی بنشیند.


صفحه 206، 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213.








    1. نهج البلاغه از خطبه ی 1.
    2. شماره ها از نهج البلاغه ی صبحی صالح گرفته شده است.
    3. نهج البلاغه، از خطبه ی 183.
    4. هر سه قطعه از خطبه ی 198.
    5. هر سه قطعه از خطبه ی 198.